موسیقی کردی رپرتوار ندارد
* تا آنجا که به یاد دارم از نوجوانی ساز به دست داشتید و به ساز و موسیقی مشغول بودید. ورود شما به دنیای موسیقی چگونه رقم خورد؛ چه کسانی مشوق شما بودند؟
- پدرم خیلی به موسیقی علاقهمند بود، یعنی زمینه خانوادگی وجود داشت. اما اولین کلاس موسیقی که من و برادرم- زاگرس- باهم میرفتیم، به سال 73 بر می گردد ابتدا برادر کوچکترم زاگرس حدود سال 72 موسیقی را آغاز کرد سپس آموزش مشترک را با ساز سه تار نزد بهمن کاظمی شروع کردیم و مقدمات موسیقی و سه تار را نزد ایشان یاد گرفتیم که تا سال 76 ادامه داشت. بعدها کلاسها را درتهران پی گرفتم و برای آموزش تار استاد "کیوان ساکت" را انتخاب کردم.
* کلاسهای شما به استاد ساکت ختم شد؟
- خیر، بعد ازمدتی نزد استاد »بهروزهمتی« رفته و قطعات استاد علیزاده و ردیفهای »میرزا عبدالله« و ردیف آوازی را با ایشان کار کردم. تا اینکه تغییر ساز دادم و درسال 82 عود ساز اصلی من شد. ناگفته نماند مدتی هم در کلاسهای استاد »اردسلان کامکار« حضور داشتم ویک سری متدعربی با ایشان کار کردم. درکلاسهای ردیف نوازی موسیقی ایرانی استاد »محمدرضا لطفی« هم حضور پیدا کردم. چیزهای زیادی از ایشان آموختم. خدایش بیامرزد. استاد لطفی در واقع منبع و مرجع موسیقی ردیفی ایران بود. مدتی هم با »سیامک جهانگیری« مبانی بداهه نوازی، سلفژ ایرانی و آنالیز ردیف را کارکردم. از وجود ایشان بسیار بهره بردم، همچنین از کلاس های مبانی و تئوری و تاریخچه ی موسیقی استاد مهران روحانی بسیار آموختم.
* ظاهرا رشته تحصیلی شما هم با موسیقی ارتباطی ندارد.
- رشته ی دوره ی کارشناسی من زیست شناسی بود، اما در دوره ی کارشناسی ارشد تغییر رشته دادم و در رشتهی باستان شناسی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شدم.
* گروه بامداد چگونه شکل گرفت؟
- به صورت رسمی میتوانم بگویم گروه »بامداد« از سال 1379 با همراهی تعدادی از دوستان ا مرکز بر اجرای موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی کردی تشکیل شد و در بیشتر شهرهای ایران ازجمله تهران، اردبیل، زنجان، کرمانشاه، ایلام، سنندج، کرمان و شیراز کنسرت اجرا کردهایم.
* سرپرست گروه هم شمایید؟
- بله.
* قبل از استاد »بیژن کامکار« چه کسی خواننده گروه بود؟
با گروه بامداد افتخار اجرای کنسرت با خوانندگان متعددی را داشته ایم که می توان به استاد عزیز شاهرخ واستاد اسماعیل سابور اشاره کرد.
* داستان تشکیل گروه »اردشیر کامکار« چه بود؟
- بعد از وقفه ای چند ساله در فعالیت های گروه بامداد در نظر داشتم با گروه بامداد یک سری از کارهای استاد اردشیر کامکار را اجرا کنیم. با ایشان که صحبت کردیم، متوجه شدیم که خودشان درصدد تشکیل یک گروه هستند. در واقع هسته اولیه و ذهنیت تشکیل این گروه درتیرماه 1392 پایه ریزی شد. اولین اجرای آن هم دراردیبهشت ماه سال 93 در کرمانشاه و بعد از آن در مردادماه همان سال در تهران و سپس دراصفهان کنسرتهایی برگزار کردیم.
* این فعالیتها همزمان با گروه بامداد بود؟
- بله، گروه بامداد هم با وقفه ای چند ساله مجددا فعالیت خود را آغاز کرد. برادرم -زاگرس- یک سری کارهای کردی تنظیم کرده بود. طی صحبتی که با استاد بیژن کامکار داشتیم، استاد لطف کرده و پذیرفتند که به عنوان خواننده با گروه همکاری کنند. تور کنسرتهای مناطق کردنشین درسقز وسنندج و کرمانشاه و بوکان در دی و بهمن واسفند برگزار کردیم و قرار است به صورت آلبوم هم این آثار منتشر شود.
* اجرای کنسرتها را در ایران ادامه میدهید یا این گروه هم سرنوشت گروههای کم عمر را پیدا میکند؟
- تداوم فعالیت یک گروه موسیقی به عوامل متعددی بستگی دارد خوشبختانه گروه بامداد با وجود مشکلات و تغییرات زیاد همچنان هسته ی اصلی خود را با گذشت حدود 15 سال حفظ کرده و به فعالیت های خود ادامه می دهد.
* با گروه اردشیر کامکار چطور؟
- استاد اردشیر که خودشان سرپرست گروه اند ، اما بخشی از برنامههای گروه را من هماهنگ میکنم.
* تصورم این است ترکیب سازهایی که در گروه اردشیر کامکار وجود دارد وهمینطور قطعاتی که اجرا کردید با صدای هنرمندان جوانی مانند حسین صفامنش تکمیل میشود. میتوان بین این دو ژانر ارتباط هنری برقرار کرد؟ آیا برنامهای برای همکاری دارید؟
- فضای موسیقیایی که حسین صفامنش دنبال میکند متفاوت از آثار استاد اردشیر کامکار است و اجرای کار مشترک را بعید میدانم.
* آشنایی شما با کامکارها به نظرم به دهه هفتاد باید برسد؟
- دقیقا. آشنایی ما با کامکارها به سال 1376 برمیگردد. استاد اردشیر کامکار سفری به کرمانشاه داشت و ازآنجا به قصرشیرین آمد ومهمان ما بودند. آشنایی با کامکارها از همین جا شروع شد و ادامه پیدا کرد. ازطرفی هم بعد ها من شاگرد استاد ارسلان کامکار شدم و زاگرس هم شاگرد استاد اردشیر بود و این افتخار را داشتیم که در مکتب کامکارها موسیقی بیاموزیم.
* موسیقی کرمانشاه این روزها هم با برگزاری کنسرتها و هم دیدگاه کارشناسان نسبت به سوگیری و سیاستگذاریها مورد توجه قرار گرفته است. کلیت فضا را چگونه میبینید؟
- واقعیت این است که موسیقی کرمانشاه به سمت و سوی خوبی نمیرود. شما اگر تعداد کنسرتهای امسال را بررسی کنید، تعداد کنسرتهای سنتی انگشت شماراست. اما تعداد کنسرتهای موسیقی پاپ شاید به بیش از 10 مورد هم برسد. جهت دهی به ذائقه مردم باعث گرایش مردم به این نوع موسیقی شده است. ذائقه موسیقایی مردم که بدون دلیل تغییر جهت نمیدهد. نهادهای دست اندرکار در این فرایند تغییر بسیار مهماند.
* به نظر شما آگاهانه است؟
- صددرصد. شک ندارم آگاهانه است. البته لزوما هدف این نیست که موسیقی سنتی را از بین ببرند. چون موسیقی سنتی دلسوزی ندارد، همه در فکر پیشبرد برنامههای خود هستند. از طرفی هم درآمد زایی کنسرت پاپ بسیار بیشتر از کنسرت سنتی است و از آنجا که این روزها مادیات حرف اول را می زند و ارزش هنری کنسرت ملاک توجه نیست لذا کنسرت های سنتی به تعداد انگشت شمار در کرمانشاه برگزار می شود.
* کرمانشاه که موسیقی فولکلور غنی و ریشه داری دارد. چرا حمایت نمیشود؟
- برای اینکه روابط و منفعت مالی مطرح است. شما اگر کنسرتی با این محتوا و یا در زمینه موسیقی سنتی در کرمانشاه برگزار کنید، باید از خودت هزینه کنید. و هیچ نهادی هیچ گونه حمایتی انجام نمی دهد حتی در کشورهای اروپایی هم حمایت از موسیقی کلاسیک به عهده ی نهاد های دولتی است اما در ایران حکایت متفاوتی است.
* راجع به پایگاه تاریخی موسیقی کرمانشاه و احیای سرمایههای فولکلورهم دیدگاهی متفاوتی ارایه میشود. خارج از فضای کنسرتها به عنوان یک کارشناس موسیقی در زمینه احیای فولکلورها و پیشرفت موسیقی کرمانشاه چه دیدگاهی دارید؟
- از لحاظ کمی رشد خوبی داشتهایم، اما از نظر کیفی متاسفانه این گونه نیست. کرمانشاه یکی از مهمترین خاستگاههای موسیقی کردی است. درکرمانشاه دو نوع موسیقی مقامی بسیار کهن وجود دارد؛ یکی موسیقی مقامی تنبور در آیین یارسان و دیگری موسیقی اورامان است که هر دو قدمتی چند هزار ساله دارند. امروز نوازنده تنبور در کرمانشاه زیاد است، اما به راستی چند نفر را میتوان مثال زد که هم به اصالت تنبور و خاستگاه آن معتقد باشند و هم اینکه نوازنده حرفهای باشند؟ تلاشهای استاد »علی اکبر مرادی« در زمینه ساخت خانه تنبور بسیار قابل تقدیر است اما از یک نفر چه کاری برمیآید؟ همین الان هم مانع تکمیل خانه تنبور استاد مرادی میشوند. متاسفانه به جای احیای این پتانسیلها، فعالیت انجمن موسیقی در دو سال اخیر روی اجرای کنسرت متمرکز شده است؛ آن هم کنسرت هایی فاقد بار هنری.
* نسبت به وضعیت موسیقی کرمانشاه، انتقادات جدی مطرح کردید. خود شما آیا برای پیشرفت این هنر پیشنهاد مشخصی هم دارید؟
- ببینید، یک نفر اگر بخواهد موسیقی ایرانی یاد بگیرد، در مرحله اول باید یک رپرتوار آموزشی مانند ردیف موسیقی ایرانی داشته باشد. آثار هنرمندان و اساتیدی مانند »مشکاتیان« و »علیزاده« و مرحوم »لطفی« را تمرین کند تا وارد موسیقی ایرانی شود. اما ما در موسیقی کردی رپرتوار نداریم. الان در دانشگاه سلیمانیه که موسیقی کردی کار می کنند، نمیدانم بر اساس چه رپرتواری موسیقی کردی تدریس می شود. چون ما هیچ رپرتوار مدونی برای یادگیری موسیقی کردی نداریم. یک برنامه و پیشنهاد مشخص این است که ملودیها و مقامهای موسیقی کردی در مناطق مختلف جمع آوری شود. البته در زمینه مقامهای تنبور استاد علی اکبر مبرادی زحمات زیادی متحمل شده و خوشبختانه این مقامها را ضبط کرده اند، اما در واقع بسیاری از مقامهای ما روز به روز از بین میرود. در درجه اول این مقامها باید جمع آوری شود و در مرحله بعد براساس همین مقام های گردآوری شده، افراد متخصص رپرتوار آموزشی بسازند. چنین کاری بزرگی نیز مستلزم حمایت همه جانبه و هزینه ی بسیار است و بدون همکاری نهاد هایی مانند اداره ی فرهنگ و ارشاد اسلامی غیر ممکن است.
* از کارها و پروژههای خودت بگو. چه برنامه های موسیقیایی در دست دارید؟
- با گروه استاد اردشیر کامکار دو آلبوم در دست انتشار داریم. یک آلبوم سنتی با صدای »وحید تاج« و یک آلبوم هم موسیقی مناطق زاگرس نشین شامل موسیقی کردی، لری و بختیاری با صدای حشمت رجب زاده است. به نظرم این دو کار تا اواخر سال جاری وارد بازار موسیقی میشود. با گروه بامداد هم ضبط یک آلبوم کردی با صدای استاد بیژن کامکار در برنامههایمان داریم. در کنار این آلبومها، خودم یک اثر تکنوازی عود و همینطور یک کتاب برای آموزش عود با عنوان »20 اتود برای عود« در دست انتشار دارم که باتوجه به فقر منبع آموزشی که برای ساز عود وجود دارد، یک سری از اتودها و تمرینهایی که از موسیقیدانهای بزرگ ایرانی مانند استاد علیزاده، »زرین پنجه«، »صبا« و ... که مربوط به سازهای دیگر است، را جمع آوری و برای ساز عود تنظیم کرده ام که فکر میکنم برای هنرجویان ساز عود بسیار مفید باشد.
منبع: هفته نامه سیروان/ 13 تیر 1394/ شماره839